loading...
LOVELY
mahboobe بازدید : 298 یکشنبه 07 آبان 1391 نظرات (0)

شبي از شبها، شاگردي در حال عبادت و تضرع وگريه و زاري بود. در همين حال مدتي گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالاي سرش ديد، که با تعجب و حيرت؛ او را، نظاره مي کند !

dastanak10000

 


استاد پرسيد : براي چه اين همه ابراز ناراحتي و گريه و زاري مي کني؟
شاگرد گفت : براي طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و برخورداري از لطف خداوند!
استاد گفت : سوالي مي پرسم ، پاسخ ده؟
شاگرد گفت : با کمال ميل؛ استاد.
استاد گفت : اگر مرغي را، پروش دهي، هدف تو از پرورشِ آن چيست؟
شاگرد گفت: خوب معلوم است استاد؛ براي آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم.
استاد گفت: اگر آن مرغ، برايت گريه و زاري کند، آيا از تصميم خود، منصرف خواهي شد؟
شاگردگفت: خوب راستش نه…! نمي توانم هدف ديگري از پرورش آن مرغ، براي خود، تصور کنم!
استاد گفت: حال اگر اين مرغ، برايت تخم طلا دهد چه؟ آيا باز هم او را خواهي کشت، تا از گوشت آن بهره مند گردي؟!
شاگرد گفت : نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برايم مهمتر و با ارزش تر خواهند بود!
استاد گفت :پس تو نيز؛ براي خداوند، چنين باش!
هميشه تلاش کن، تا با ارزش تر از جسم، گوشت، پوست و استخوانت گردي.
تلاش کن تا آنقدر براي انسانها، هستي و کائنات خداوند، مفيد و با ارزش شوي
تا مقام و لياقتِ توجه، لطف و رحمتِ او را، بدست آوري.
خداوند از تو گريه و زاري نمي خواهد!
او، از تو حرکت، رشد، تعالي، و با ارزش شدن را مي خواهد ومي پذيرد
« نه ابرازِ ناراحتي و گريه و زاري را…..!!!»
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
به وب من خوش اومدید. اسم من محبوبه است عاشق همه تون. به سایتهای دیگمم بنامهای www.mahboobe.rozblog.com www.mahboobha.rozblog.com هم سر بزنید باتشکر lovely joon
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما راجع به این سایت چگونه است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 51
  • کل نظرات : 23
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 16
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 21
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 44
  • بازدید ماه : 105
  • بازدید سال : 755
  • بازدید کلی : 41,085